English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5997 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monetary school U مکتب پولی
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
non monetary U غیر نقدی
monetary value U ارزش پولی
monetary U پولی
monetary U مالی
monetary inflation U تورم پولی
monetary deflation U محدودیت پولی
monetary economy U اقتصاد پولی
monetary expansion U افزایش پول
is a monetary sign U انگلیسی است
monetary incentive U مشوق پولی
monetary deflation U انقباض پولی
monetary convention U اتحاد ارزی
monetary assets U دارائیهای پولی
monetary base U مبنای پولی
monetary base U پایه پولی
monetary contraction U کاهش پول
monetary contraction U تقلیل پول
monetary control U کنترل پولی
monetary control U نظارت پولی
monetary convention U اتحاد پولی
monetary instruments U ابزارهای پولی
monetary policy U سیاست پولی
Monetary systems. U سیستم های پولی ( مالی )
monetary authorities U مقامات پولی
monetary expansion U توسعه پولی
monetary unit U واحد پول
is a monetary sign U نشان پول
monetary unit U واحد پولی
monetary targets U اهداف پولی
monetary reserves U ذخائر پولی
monetary restriction U محدودیت پولی
monetary sector U بخش پولی
monetary stand U عیار قانونی مسکوکات
monetary system U سیستم پولی
contractionary monetary policy U سیاست پولی انقباضی
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european monetary fund U صندوق پولی اروپا
european monetary system U سیستم پولی اروپایی
expansionary monetary policy U سیاست پولی انبساطی
international monetary reserves U ذخائر پولی بین المللی
international monetary fund U صندوق بین المللی پول
restrictive monetary policy U سیاست پولی انقباضی
pure monetary policy U سیاست پولی خالص
tools of monetary policy U ابزار سیاست پولی
the school is out U مدرسه تعطیل است
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school U پایهدبسبان
to go to school U درس خواندن
to go to school U باموزشگاه رفتن
go to school U خواننده میله نوری
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
school U مکتب
school U گروه پرندگان
school U دسته ماهی
school U دسته
school U جماعت همفکر
school U مرکز اموزش نظامی
school U تحصیل در مدرسه
school U گروه
school U تربیب کردن
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U مدرسه
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U تادیب یا تربیت کردن
school U رام کردن وعادت دادن
school U تربیت اسب
school U دانشکده
school U مکتب نحله
school U جماعت
school U تدریس درمدرسه
school U دبیرستان
school U مکتب دبستان
school U اموزشگاه
school U مکتب علمی یافلسفی
school figures U حرکات اسب
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
school fellow U هم شاگردی
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
pre-school U شیرخوارگاه
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
school mate U هم مدرسه
school mate U هم شاگردی
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
secondery school U مدرسه متوسطه
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
to leave school U ترک تحصیل کردن
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
school report U گزارش اموزشگاه
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school truancy U مدرسه گریزی
school year U سال تحصیلی
secondery school U دبیرستان
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
special school U اموزشگاه استثنایی
technical school U اموزشگاه فنی
technical school U مدرسه فنی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
theological school U مدرسه علوم دینی
school teacher U اموزگار
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
school phobia U مدرسه هراسی
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
The last school day. U آخرین روز مدرسه
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
school friend U دوستمدرسهای
nancy school U مکتب نانسی
driving school U آموزشگاهرانندگی
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
school shooting U تیراندازی در مدرسه
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
school zone U قلمرومدرسه
day school U مدرسهی روزانه
zurich school U مکتب زوریخ
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
vocational school U اموزشگاه حرفهای
vienna school U مکتب وین
training school U کاراموزگاه
training school U اموزشگاه حرفهای
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
school age U سالهای تحصیل
school age U سن مدرسه
school age U سن آغاز تحصیل
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pre-school U پیش دبستانی
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school U مهدکودک
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
school fellow U هم مدرسه
junior school U دوره اول دبیرستان
manchester school U مکتب منچستر
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
maternal school U کودکستان
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
mathematical school U مکتب ریاضی
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
preparatory school U اموزشگاه امادگی
private school U اموزشگاه خصوصی
private school U مدرسه ملی
trade school U مدرسه حرفهای
night school U اموزشگاه شبانه
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school U کودکستان
infant school U کودکستان
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school U مکتب لایپزیک
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
banking school U مکتب بانکداری
austrian school U مکتب اتریشی
austrian school U یزر و بوهم باورک
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
hedge school U اموزشگاه پست
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
association school U مکتب تداعی
grammar school U مدرسه ابتدایی
grade school U مدرسه ابتدایی
summer school U کلاس تابستانی
foundation school U اموزشگاه موقوف
summer school U مدرسه تابستانی
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law U دانشکده حقوق
primary school U دبستان
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
principal of a school U مدیر اموزشگاه
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
raphael school U مکتب رفائیل
roman school U مکتب رفائیل
reform school U دارالتادیب نوجوانان
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
salpetriere school U مکتب سالپتریر
school center U مرکز اموزش
school counselor U مشاور مدرسه
school divine U طلبه
school divine U اموزگارالهیات
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school drop out U ترک تحصیل کرده
school drop out U افت تحصیلی
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
neoclassical school U مکتب نئوکلاسیک
comprehensive school U اموزشگاه جامع
middle school U دبیرستان
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
Recent search history Forum search
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
1her teaching won't pay enough to send me to law school.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1من دیروز به مدرسه دیر رفتم
1summer camp
1he goes to school
0no matter te tailoring of the situation one goal remains at the end of every school search matching
0mission_run school
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com